به گزارش روز چهارشنبه مجله خبری آسیای میانه، هنوز حجم عظیم عملیات روانی گسترده برای ایجاد درگیری میان ایرانی ها و افغانستانی ها در اوایل سال جاری فراموش نشده است؛ جایی که دستگاه رسانه ای غرب به همراه خیل عظیم پادوهایش در آلبانی با تمام توان به میدان آمد و با انتشار گسترده ویدئوهای بعضا قدیمی و برخی ویدئوهای کذب و ارتباط دادن آن به برخورد با مهاجرین افغانستانی در ایران، موجی از نفرت نسبت به ایران را در دل افغانستانی ها کاشت که نتیجه آن حمله به سفارت و کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در کابل و هرات بود.
از طرف دیگر همین بنگاه عظیم رسانه ای شروع به تولید و انتشار صوت هایی دورغین با مضمون حمله افغانستانی ها به ساکنان برخی آپارتمان ها در تهران و برخی شهرستان ها و همچنین تولید اخبار دروغ مبنی بر تجاوز چند تبعه افغانستانی به دختران ایرانی نمودند که در ایران نیز موجی از هراس نسبت به افغانستانی ها را به همراه داشت.
اکنون موضوعی جدید در دستور کار قرار گرفته است. چند روز پیش یک تبعه افغانستانی در روستاهای اطراف شهرستان رفسنجان در حالیکه مواد مخدر مصرف کرده و حالت طبیعی نداشته است به برخی هموطنان خود حمله کرده و ۶ تن از اتباع افغانستانی را به قتل می رساند. در همین حمله ۴ فرد ایرانی که در محل این حادثه حضور داشتند نیز توسط این فرد جان خود را از دست می دهند.
این اتفاق در ایام عاشورای حسینی اتفاق می افتد و چون دستگاه رسانه ای غرب می داند اکنون اخبار محرم در صدر اخبار ایران است، دست نگه می دارد و از فردای عاشورای حسینی با تیترهایی حساسیت برانگیز شروع به پوشش گسترده این خبر می کند.
همزمان ویدئویی از بریدن گوش چند تبعه افغانستانی در یک منطقه کوهستانی در فضای مجازی به صورت گسترده دست به دست و ادعا می شود که ایرانی ها اقدام به انجام چنین عمل وحشیانه ای کرده اند. ساعتی نمی گذرد که این ویدئو و پوسترهایی خاص در فضای فیس بوک افغانستان به صورت گسترده توزیع می شود که نشان از آن دارد هم تیم حرفه ای پشت اجرای این گرافیک هاست و هم پول هنگفتی هزینه توزیع یا به اصطلاح پروموشن این خبر و پوسترها گردیده است.
باید مطمئن بود که این خط خبری و عملیات روانی به همین جا ختم نمی شود و بازار داغ اخبار، گزارش ها، ویدئوها و تصاویر کذب با متن های تحریککننده از همین ساعات آینده به راه خواهد افتاد و این موج که هم-اکنون در فضای رسانه ای ایران ایجاد شده به فضای افکار عمومی افغانستان سرازیر خواهد شد و می تواند بار دیگر فضای همدلی میان ایرانی ها و افغانستانی ها را به سمت سردی ببرد.
آنچه واضح و روشن می نماید این است که دستگاه رسانه ای غرب، رسانه های آلبانی نشین و رسانه های زنجیره ای در داخل کشور که وضعیت آنها نسبت به انقلاب و دولت حاکم در ایران مشخص است، یک هدف اساسی از اجرای این عملیات روانی گسترده و بازتولید آن در فواصل مختلف زمانی دارند؛ آن هدف ایجاد درگیری نهایی میان ایران و افغانستان در شرایط جدید است. آنها به خوبی می دانند بهترین فرصت است تا از دامنه ایجاد تقابل میان ملت ها به قله نزاع میان دولت ها برسند. این کلیدواژه برای آنها شکل گرفته است که دولت ایران و هیات حاکمه افغانستان برای بقا باید منافع ملی را تأمین و از حقوق ملت خود دفاع کنند لذا هر دو ناچارند در گام اول در کنار ملت خود و در برابر ملت طرف دیگر بایستند و این آغاز حرکت به سمت تقابل میان دولت هاست که همان آرزوی غرب پس از خروج از افغانستان است. در همین ماجرای اخیر این ردپا به شدت مشهود است به ویژه در رسانه های ایرانی که بدون دلیل این قتل را حاصل حضور طالبان در افغانستان می دانند؛ این تحریکات از یک حادثه است تا افکارعمومی را برای تقابل آماده کند.
در این حال هر دو ملت باید هوشیار بوده و اجازه ندهند افکار و اذهان آنها توسط جریان ضدبشری غرب و آلبانی نشینان منافق شکل گرفته و تحرکات آنها در واقع بازی در زمین بازی تعیین شده از سوی آنها باشد.
ایرانی ها سال ها به خوبی میزبان مهاجرین افغانستان در همه روزهای خوب و بد بوده اند و اکنون که افغانستانی ها شرایط خوبی نداشته و غرب نابودشان کرده حتما بیش از گذشته حسن میزبانی را به جای می آورند. افغانستانی ها به خوبی بر این موضوع واقفند و آنها هم در همه این سال ها فداکارانه در میدان های مختلف پای ایران و ایرانی ایستاده و حتی جانشان را فدا کرده اند، پس هجمه رسانه ای نمی تواند خدشه ای در برادری ایرانی ها و افغانستانی ها ایجاد کند.